به گریه در وسط شعر هایی از سعدی...

ساخت وبلاگ
پریشب رسیدم مشهد. اعتراف میکنم وقتی مینو رو دیدم خیلی حالم بهتر شد ولی خوب خوب نشدم.

دیروز رفتم نمایشگاه کتاب با م.خ و س.خ ...

غزلیات سعدیو خریدم

دیوانه کنندس

اومدم خونه خاله.ن خونمون بود

دوسه تاشو براش خوندم

عاشقش شد

از کلی شعرا با گوشیش عکس گرفت

خیلی بغض دارم خیلی

روبراه نیستم

یکی از کتابارو از دیشب تموم کردم

خیلی خستم

تب دارم

هوا منفی سه درجه س

چقدر دلم میخواس با همین صدای گرفته سعدی بخونم براش...

چقدر حیف که این کتابو زودتر نداشتم

از دیروز صب ن.ا پیام میده ادرس بدم خرماهارو بیاره

من حال و حوصله نداشتم

وای کلاسم داره دیر میشه

از 8 روی تختم

کاش تبم تموم شه و باور کنم این هشت روز کابوس بوده...

چقدر گیجم!

....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5kafshd0000zakf بازدید : 132 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 11:23