برای روز میلادم اگر تو...

ساخت وبلاگ

همه چیز از سحر لعنتی 10 اردیبهشت شرو شد. ازون سردرد شدیدی که باعث شد از خواب بپرم. هیچ کس جز خودم نمیدونه این هشت روز چی بهم گذشت... شاید یه جاهاییشو خودمم درست ندونم. هنوزم حال خوبی ندارم. اما حداقل خوشحالک که امشب با اصرار زیادم تونستم برگردم خونه و اونجا نمونم. شاید یه نشونه بود که نظرمو راجع به خیلی از تصمیمام تغییر بدم. اونی که اونجا بود مریم 32 ساله نبود! یه پیرزن ۸۰ ساله تنهای تنها بود...

پن.: داخوشیم به آدمایی که فکر میکنیم قراره همیشه باشن اما در نهایت توی بدترین شرایط میفهمیم که ما هیچ کسی رو جز خودمون نداریم! هیچ کس...

نباید بیشتر ازین بنویسم ولی یادم بمونه یه روز این عمیق ترین غم رو، این حجم تهی که قسمتی ازم شده رو با کلمات پر کنم.

پ‌ن: #تراژدی_یک_تولد! #۱۷غم_انگیز #لوبل #هیچ!

....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5kafshd0000zakf بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 23 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:01