تا حالا فکر میکردم ۱۴۰۱ بدترین سال جسمی برا من بود با اون سابقا افتضاح که به اندازه کل عمرم که دفترچم پاک پاک بود، اون سال پام به دکتر و بیمارستان و اورژانس باز شد ولی ظاهرا ۱۴۰۲ قصد داره اونو رو سفید کنه. اونم از هفتمین روزش که میدونه من چقدر این عدد کوفتیو دوست داشتم. از بی خوابی و ن.ت و خواب رفتن و درد سینه ۴ صب تا اینکه از شدت درموندگی ساعت ۷ بری درمانگاه نزدیک خونه و سرم و آمپول و فرص و کوفت و نوار تا ۹ و در نهایت پیشنهاد رفتن به بیمارستان.ر که از ساعت۹/۵ تا ۳ اونجا موندن وعکس و آزمایش و سوراخ سوراخ شدن های مکرر و دوباره به بهانه نازک بودن رگهای عوضیت!!! که در نهایت هم چیزی نفهمن و سی تی مغز و ارجاع به متخصص و هزار کوفت دیگه. همه اینا درحالی که دکتر صب برای تسکین دردت یه آمپول مسکن قوی و آرامبخش قوی تر داده و تو داری از خستگی و تهوع علاوه بر درد خودت دیوونه میشی!
خب خب بهش تبریک میگم اسکار گندترین روز سال میرسه بهش و امیدوارم دیگه ازین بدترشو نبینم عفت کلاممو حقیقتا از دست میدم! :/
پ.ن: خب الان که اثر داروهای صب از بین رفته میشه گفت خیلی هم کوفتی نبودن :/ در واقع همیشه زندگی ثابت میکنه گاهی واسه ادامه دادن محتاج اون چیزی میشی که ازش فاصله میگرفتی! اینو بارها ثابت کرده...
پ.ن۲: با این اتفاق تمام برنامه ریزیا و مهمونیای این هفته بهم ریخت و تاریخ جدیدش متعاقبا بعد از بررسی اعلام می شود. :|
پ.ن۳: به شدت این روزا جای خالی خواهر نداشته رو احساس میکنم، در حالی که می دونم اگه بود هم غرور و وجدانم مانع بروز مشکلات میشد، ولی خب بودنش به از نبودش!
پ.ن۴: در باطن همه اونایی که در ظاهر به نظر آدمای خویشتن دار و صبوری به نظر میرسن معمولا به بچه بهونه گیر و نق نقو وجود داره که تحمل سختی و بیماری و دردو نداره و اینجور وقتا زار زار گریه میکنه و دنیا و رو سرش میزاره و هنوزم از خیلی چیزا میترسه! ولی چون توی یکی از لایه های خیلی خیلی درونی آدمه، نمیزاری صداش به گوش کسی جز خودت برسه... :(
پ.ن۵: صب میشه این شب!
....
ما را در سایت . دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 5kafshd0000zakf بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 8 فروردين 1402 ساعت: 6:22