که می‌روم به‌سوی سرنوشت...!

ساخت وبلاگ

هنوز انگار از کابوس دیشب بیدار نشدم. درد چشمام از سحر تا الان ادامه داره بدون اینکه گریه کرده باشم. خوابمو خوب یادمه. همه باهم داشتیم میرفتیم. توی نوبت سفارتخونه بودیم. اونا زودتر رفته بودن و مامانش پیامشو بهم رسوند که اونجا منتظرمه. ولی چرا همه جا تاریک بود . ولی چرا خوشحال نبودم. توی خوابمم حتی بازم سردرد بودم و می لرزیدم. حس میکنم احتمالا ویروسی چیزیه وگرنه طبیعی نیست این حجم از خستگیم. فقط باید چشم بندمو بزارم و استراحت کنم تا بهتر شم.

پ.ن: راستی چی میشه این کابوسا میان وسط روزای خوب و پرامید زندگی؟!

....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5kafshd0000zakf بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1402 ساعت: 16:17