مرا دریاب تا آخر...

ساخت وبلاگ
سخت میگذره...

سخت

شاید از اول اشتباه کردم

شاید باید برگردم به عقب

خیلی عقب تر

دیروز

با سردرد و بعد اون همه گریه بیدار شدم

به بهونه دانشگاه زدم بیرون

نعیمه زنگ زد داداش زنگ زد الی زنگ زد مامان زنگ زد...

توی اتوبوس بی هوا اشکام ریخت!

من!

بعد چند بار زنگ زدم جواب نعیمه رو دادم

گفتم دلم گرفته

بیا بریم حرم

واسم چادر اورد

رفتیم داروخونه ژلوفن خریدم واسه سر دردم

میگه لاغر تر شدی!

یادم رفت نیترو بگیرم!

تموم شده :( 

برگشتنا

ساعت 8 رسیدم تا نزدیکای خونه

قرار بود من با تاکسی خطی برم و نعیمه تاکسی بگیره

یهو درد لعنتی شروع شد

هیچی نگفتم

فقط گفتم من آژانس میگیرم بیا اول با من تا نزدیک خونه بعد برگرد

قبول کرد

گفت یحوری شده حالت

گفتم نه...

رسیدم خونه

مهمونی داشتیم

کلی مهموووون

اه لعنتی آهنگ نفس مهدی یراحی الان پلی شد...

یاد ی چیزی افتادم...

بغضم ترکید

خدایا کمکم کن!

#دیروز_عصر #باغ #هق_هق

....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : دریاب, نویسنده : 5kafshd0000zakf بازدید : 197 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 13:34